چه کسي گفته که آنها معصوم نيستند که ما دلايلش را بيان نماييم؟ نه تنها ايشان، بسيار ديگري نيز معصوم بودهاند؛ مگر لقب حضرت معصومه عليهاالسلام را امام رضا عليه السلام ندادهاند؟ منتهي اين بزرگواران در حد و جزو چهارده معصوم که تالي تلو و حد اعلاي عصمت ميباشند نبودهاند. برای مشاهده به ادامه مطلب بروید ...
در خصوص عصمت به چند نکته مهم بايد توجه نمود :
يک - عصمت، مرحلهي بالايي از کمال انساني در تمامي شئون و فعليت تمامي استعدادهاي انسان است و مرهون علم، صيانت نفس و اخلاص در بندگي و عمل صالح ميباشد.
دو – عصمت نيز مانند هر کمال ديگري (علم، حکمت، رأفت، رحمت، بصيرت و ...)، همه از اسماي الهي است و تجلي آن در مخلوقاتش، داراي مراتب متفاوت ميباشد. چنان چه حتي در مورد انبياي الهي نيز فرمود، برخي برتر از برخي ديگر ميباشند.
سه - عصمت، مرحله بالاي معرفت و شناخت، و مرحله بالاي ايمان به آن معرفت و شناخت است، که سبب ميشود آدمي صاحب بصيرت شود، ظاهر بين نباشد، باطن هر نيت، کار، عمل و هر چيزي را ببيند و در واقع از ناسوت (عالم ماده) گذشته و با «ملکوت» مرتبط گردد.
يک مثال :
عقل، علم، آگاهي، ايمان و بصيرت، نگهدارنده (عاصم) انسان از خطا و لغزش و گناه و ضعفهاي ديگر هستند. به عنوان مثال: شايد يک کودک نداند که اگر نزديک به آتش (ولو بسيار ضعيف، به حد شعله يک کبريت يا شمع گردد)، خطر او را تهديد ميکند و به خاطر همين جهلش به آن نزديک شود، اما کسي که علم يافت و به آن علم نيز ايمان و يقين پيدا کرد، خود را از آن نگه ميدارد. اين بازدارندگيِ خود، در همين حد نيز مصداقي از عصمت است.
چهار – از همين معنا و مثال معلوم ميشود که "عصمت" در انسان صرفاً جبري نيست؛ يعني چنين نيست که خداوند متعال کسي را معصوم قرار داده باشد و در خلقت او، هيچ اختيار و امکاني براي خروج از عصمت نداشته باشد، بلکه بازدارندگي و صيانت نفس خود به اختيار انجام ميپذيرد.
پنج – عصمت از سويي ايجاد مصونيت از ارتکاب به گناه است و از سويي ديگر کمالي است که سبب بازدارندگي از هر گونه خطا، اشتباه، فراموشي و ... نيز ميگردد.
شش – عصمت از گناه، براي همگان ممکن است، چرا که خداوند متعال به همگان امر فرمود که خود را از گناه و معصيت نگهداريد و بديهي است که خداوند حکيم، به چيزي که در امکان و قدرت انسان نيست امر نميکند. پس هر کسي ميتواند معصوم از گناه باشد (البته به حد خود). [دقت کنيم که خيلي از کارها براي بنده و شما گناه محسوب نميگردد، اما براي اولياءالله و در رأس آنها پيامبر اکرم و اهل بيت صلوات الله عليهم اجمعين، گناه محسوب ميگردد].
هفت – اما عصمت کامل از هر گونه خطا، اشتباه يا فراموشي، براي همگان ممکن نيست.
الف – پيامبر اکرم و اهل بيت صلوات الله عليه و آله، انسان کامل هستند، يعني حد اعلاي ممکن براي رشد و تعالي براي يک انسان، در آنها محقق شده و تجلي يافته است. از اين رو آنان به معناي اتمّ و کامل «معصوم» از هر گونه گناه، خطا، اشتباه و فراموشي ميباشند؛ لذا (به تعليم وحي و آموزههاي خودشان که معدن وحي و مخزن علم لايزال الهي ميباشند) ايشان را "معصوم" (بدين معنا) ناميده و به غير از آن چهارده نفر، هيچ کس ديگري را معصوم نميدانيم.
ب – وقتي گفته ميشود «امکان خطا، اشتباه و فراموشي»، معنايش اين نيست که حتماً به اين امور مبتلا و دچار ميشوند، بلکه يعني «امکانش» قابل نفي نيست، منتهي در انبياي الهي (با شدت و ضعف مرتبهاي که نسبت به يک ديگر در علم و عصمت دارند) و هم چنين چهارده معصوم عليهمالسلام، اين "امکان" نفي ميشود.
حضرت زينب کبري عليهاالسلام :
*- حضرت زينب عليهاالسلام، تنها دختري در اين عالم است که هم پدرش معصوم است و هم مادرش؛ مانند حضرات امام حسن و امام حسين عليهماالسلام که تنها فرزندان پسر دو معصوم هستند. حتي حضرات اميرالمؤمنين و فاطمه زهراء و ديگر امامان عليهم السلام نيز از اين ويژگي برخودار نبودهاند.
*- حضرت زينب عليهاالسلام، محرم اسرار و از بزرگترين ياوران و حاميان شش معصوم (حضرات اميرالمؤمنين، فاطمه زهراء، امام حسن، امام حسين، امام سجاد و امام باقر عليهم السلام) بودند؛ آيا شخصي که از علوم، فضايل، ايمان و مراتب بالاي کمال انساني برخوردار نباشد و احياناً مرتکب گناه (حتي صغيره) شده باشد، ميتواند در به چنين رتبه و توفيقي نايل آيد؟
*- حضرت زينب کبرا عليهاالسلام، از علم لدني برخوردار بودند، چنان چه امام معصوم، حضرت سجاد عليهالسلام ميفرمايد: «انت بحمداللّه عالِمَةٌ غَير مُعلّمةٍ و فَهِمَةٌ غَير مُفَهِمّةٍ»، يعني: الحمد لله، شما عالمِ بدون معلم هستيد و فهيمي هستيد که کسي آن معارف و مفاهيم و حقايق عالم هستي را به شما تفهيم نکرده است.
حضرت ابوالفضل العباس عليهالسلام :
*- ايشان در مقامي از علم و فضيلت قرار داشتند که به «پدر فضل» ملقب و مشهور گرديدند.
*- ايشان در مقامي قرار داشتند که امام سجاد عليهالسلام در حق ايشان فرمودند: «خداوند رحمت کند عمويم عباس بن علي عليه اسلام را، که به تحقيق ايثار و جانبازي کرد و جنگِ نماياني نمود و خود را فداي برادرش ساخت، تا اينکه دستانش قطع شد و خداوند در مقابل، بسان عمويش جعفر طيار، دو بال به او عنايت کرد تا با آنها با ملائکه در بهشت پرواز نمايد. و همانا عباس عليه السلام نزد خداوند تبارک و تعالي منزلتي دارد که جميع شهدا در روز قيامت بر او غبطه خورند و تمنّاي مقامش را نمايند» (خصال شيخ صدوق ، جلد 1 صفحه 35)
*- ايشان در مقامي از بصيرت بودند که امام صادق عليهالسلام فرمودند: «کانَ عَمُّنا العَبَّاسُ (ع) نافِذَ البَصيرَة؛ عموي ما عباس (ع) بينشي ژرف داشته است» (اعيان الشيعه، ج 7، ص 430)
*- ايشان در مقامي از علم و ايمان و بصيرت بودند که امام صادق عليهالسلام، هنگام زيارت قبر ايشان شهادت دادند: «اَشْهَدُ اَنَّکَ لَمْ تَهِنْ و لَمْ تَنْکُلْ و اَنَّکَ مَضَيْتَ علي بصيره مِنْ اَمرِک؛ گواهي ميدهم که تو لحظهاي از خود سستي نشان ندادي و برنگشتي، بلکه مَشي تو بر ايمان و بصيرت در دين رقم خورده بود».
*- ايشان در مقامي از ولايتپذيري، معرفت، اطاعت و تبعيت از امام و شهادت قرار گرفتند که امام صادق عليهالسلام فرمودند: «پس خداوند برترين و بيشترين و وافرترين و کامل ترين پاداش کسي را از ميان آنان (مجاهدين و شهداي حق) که به پيمانشان وفا نمودند، دعوت او را پذيرفتند و از ولي امر خود طاعت کردند، به تو ارزاني فرمايد.» (کامل الزّيارت ابن قولويه صفحه 257)»
*- ايشان که علمدار امام زمانشان بودند، در ميان شهداي والا مقام کربلا (از خاندان و ياران)، تنها کسي بودند که وقتي به شهادت رسيدند، امام حسين عليه السلام فرمودند: «الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي واضَيعَتا بَعدِکَ يااَخي» يعني: اکنون کمرم شکست و چارهام اندک شد، وامصيبتا بعد از تو، اي برادر!
نتيجه:
پس هيچ ترديدي نميماند که آن دو بزرگوار، در مرتبه بسيار بالايي از علم، حلم، بصيرت، تعقل، فضل، ايمان، عمل و ساير کمالات انساني قرار داشتند و بالتبع معصوم از گناه بودند، اما مرتبه کمالي و عصمت آنها (و هيچ کس ديگري)، در حد چهارده معصوم عليهم السلام نبوده و نميباشد.
منبع : aviny.com