در این پست متن های فوق العاده زیبا از مدافعان حرم حضرت زینب س برای شما آماده کرده ایم که بتوانید از این متن ها در جاهای مختلف استفاده کنید ، امیدوارم مورد پسند شما واقع شود .
برای حمایت از سایت ما و ادامه فعالیت ما حتما سایت ما رو به دوستانتون معرفی کنید .
به امید پیروزی همه ی سربازان اسلام و مدافعان حرم
کلنا فداک یا زینب س
برای مشاهده متن ها به ادامه مطلب مراجعه فرمایید ...
اگر كه پرچم عباس(ع) روى گنبد رفت
سه ساله خواست بگويد علم نيفتاده
بماند اينكه چه خمپاره ها كه آمده است
ولي به حرمت او در حرم نيفتاده
گذار پوست به دباغ خانه مي افتد
هنوز كار به دست عجم نيفتاده
.
.
.
بر اهل حرم اگر جسارت بشود/ این قافله گر دوباره غارت بشود
یک تن ز یزیدیان نماند در شام/ بر لشگر حق اگر اشارت بشود
.
.
.
زینب این بار خودش کرب وبلایی دارد
دشنه و راس نی و تشت طلایی دارد
سوریه گر که شده کرب وبلا باکی نیست
جنگ در زینبیه حال و هوایی دارد
شاه بیت غزل زینبیه عباس است
نام او بر همه آلام دوایی دارد
.
.
.
حسین جان!
صد شکر که نو گشته ضریحت اما…
دلشوره ی صحن خواهرت را داریم!
.
.
.
پیامکی منتسب به سردار سلیمانی:
«هر چتربازی که قرار است از هواپیما هلیبرن شود، هر تفنگداری که قرار است از ناوها پیاده شود، هر کماندویی که قرار است با نفربر پیاده شود، یادش باشد که قبلا تابوتش را سفارش داده باشد. شامات (سوریه) خط قرمز انقلاب اسلامی است. همانجایی که میتواند معراج ما و گورستان شما باشد.»
.
.
.
در سینه شراره های غم میریزیم
خون، پای ورودی حرم میریزیم
گر پا بگذارید به صحن زینب
والله زمانه را بهم میریزیم
ما جلوه ای از یک غضب عباسیم
بر حرمت ناموس خدا حساسیم
.
.
.
ما را ز خاندان کرم آفریدهاند
یک موج، از تلاطم یَم آفریدهاند
ما را فدائیان پسرهای فاطمه(س)
“ما را شهید میر و علَم آفریدهاند”
هر یک ز ما حریف دو صد لشکر یزید!!
(زین رو ز شیعه عده ی کم آفریدهاند)
دجّال ها و حرمله ها را مهاجم و …
… ما را “مدافعان حرم” آفریدهاند
.
.
.
با یاد دمشق غرق غم می باشم
در بین همین نوحه و دم می باشم
با پرچم سرخ یا اباعبدالله
سرباز مدافع حرم می باشم
لعنت الله علی من عاداک یا زینب
.
.
.
اینبار اگر رقیه گریان گردد
زینب ز جسارتی پریشان گردد
بر خیل یزیدیان زجان می تازیم
تا عبرت جن و انس و شیطان گردد
.
.
.
دیروز اگر به کوچه هایت ای شام
گردانده شدند اهل مظلوم خیام
امروز به یک اشاره برلشکر حق
از خیل یزیدیان نماند جز نام
.
.
.
یه حس ناب و زیبا که
تمومِ روحو میگیره
سرم با پا زده جاده
دلم با سر داره میره
بنامت پا شدم بی بی
گرفتی کل دنیامو
برات سینه زدم عمری
تمومِ بچگی هامو
همیشه تکیه هامونو
به عشق تو علم بستم
واسه سربند «یا زینب»(س)
هنوزم در به در هستم
یه قاب عکس بود و من
پدر مفقود دریا شد
یه شب دل رو به دریا زد
شبی که «کرخه» معنا شد
می چرخه تو رگام خونش
که فرزندِ خلف باشم
تا آخر تو خمِ غیرت
از اول توی صف باشم
حالا مهتاب دلتنگه؟
حالا روزش شب ِ تاره؟
حالا خشکه دل ِ دریا؟
جلو خورشید دیواره؟
یزیدیها نمی دونن
نمی مونن! چشات تر شه؟
به ناموسم، فقط قدری
اگه قلبت مکدر شه
باید امضا کنن مرگو
اگرچه غرق احساسم
به وقتش شیر بیر حمم
غلام خاک عباسم
همین جا فتح وخیبر رو
بدن دستور می سازم
تاوقتی تو رگام خونه
واسه عشق تو سربازم
سرِ سردارمون بالا
ابَر مردِ یه ایرانی
دلِ «سید علی» روشن
یه ایرانه سلیمانی
شاعر:شبنم فرضی زاده اردبیلی
.
.
.
از برای حرمت این دل من آشوب است/نکند سنگ به پیشانی گنبد بزنند یا زینب
اللهم ارزقنا شهادت فی رکاب زینب (س)
.
.
.
خانه خراب عشقم و سربارِ زینبم
در به در مجالس سالار زینبم
این نعره ها و عربده ها بی دلیل نیست
یک گوشه از شلوغی بازار زینبم
هرکس به بیرق و علمش چپ نگاه کرد!
با خشم من طرف شده؛ مختار زینبم
آتش بکش، به دار بزن ، جا نمی زنم
جانم فداش، میثم تمار زینبم
از زخمهای گوشه ی ابروی من نپرس
مجروح داغ دلبر و بیمار زینبم
شکر خدای عزوجل مکتبی شدم
من از دعای خیر علی، زینبی شدم
غم خاضعانه گوش به فرمان زینب است
انگشت بر دهان شده ، حیران زینب است
ایوب دل شکسته ی با آن همه مقام
شاگرد درس صبر دبستان زینب است
هرگز نگو که چادرش آتش گرفته است!
این شعله های خیمه، گلستان زینب است
اصلاً عجیب نیست شکست یزدیان
وقتی حجاب سنگر ایمان زینب است
او پس گرفت هستی خود را زگرگها
پیراهنی که مونس کنعان زینب است
امروز اگر حسینی و پابند مذهبم
مدیون گریه های فراوان زینبم
باور نمی کنم سر بازار بردنت !
نامحرمان به مجلس اغیار بردنت
از سینه ی حسین، تو را چکمه ای گرفت
از کربلا به کوفه، به اجبار بردنت
پای سفر نداشتی ای داغدار درد !
با یک سر بریده، به اصرار بردنت
پهلو کبود! گریه کنان تازیانه ها
با خاطراتی از در و دیوار بردنت
فهمیده بود شمر غرورت شکسته است
از سمت قتلگاه علمدار بردنت
تو از تمام کوفه طلبکار بودی و…
در کوچه هاش مثل بدهکار بردنت
در پیش گریه های تو این گریه ها کم است
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
.
.
.
دمشق را ببین
باز هم حرم و حرامی
دیدی حقیقت داشت
کل یوم عاشورا…!
.
.
.
چشمم دچار گریه بیانتها شده
دریا شده، به غصه و غم مبتلا شده
بانو خودت بگو چه شده، ما شنیدهایم
پای حرامیان به حریم تو وا شده
دیروز خیمه تو و امروز مرقدت …
این روزها دمشق شما کربلا شده!
.
.
.
شیعه مرد نبرد و پیکار است
صبر دارد… و خویشتن دار است
«خشن و سخت» میشود وقتی
پای ناموس شیعه در کار است
مثل پروانهها به گرد حرم
در طوافیم ما قدم به قدم
کشور کفر فتح خواهد شد
زیر پای «مدافعان حرم»
شیعهایم و نماد احساسیم
روی این خانواده حساسیم
تحت امر حسین هستیم و
همه سربازهای عباسیم
تیغ ما از نیام… نزدیک است
لحظهی انتقام نزدیک است
مردی از جنس نور میآید
اهل عالم قیام نزدیک است…
.
.
.
واژه در واژه از دل میدان
غزلی را سپید آوردند
باز هم از مدافعان حرم
یک جوان شهید آوردند
یک جوان با هزار شور و شعور
روز آخر ولی «زهیر» شده
زیر تابوت، مادرش میگفت:
پسرم عاقبت به خیر شده…
مثل ابر بهار میبارید
غربت ماه در دل شب را
پسر با تعصبم میگفت :
نکند قبر عمه زینب را…
عاقبت طاقتش تمام شد و
دل به دریا زد و فدایی شد
پسر کربلا نرفتهی من
سوریه رفت و کربلایی شد
شکر حالا شنیدهام که حرم
شده از دست دشمنان آزاد
پسر من که جای خود دارد
جان عالم فدای زینب باد
.
.
.
عطر شهادت فرزندان غیور ایران زمین این بار نه از خاکهای تفتیده جنوب بلکه از خرابههای شام و صحرای حلب به مشام میرسد.
تاریخ باید بداند دفاع از حرم عمه سادات حضرت زینب(س) دلیل نمیخواهد، راهنمایش دل است و بهانهاش هم دل و بیعت حسینیان زمان بیعتی است بهرنگ خون که جلوهای از این عهد و پیمان را پیکر مطهر شهدای مدافع حرم به تصویر کشیدهاند