loading...
سایت مدافعان حرم حضرت زینب
Fadaie بازدید : 1712 پنجشنبه 11 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

روز عاشورا، هنگامي كه جنگ شد، اصحاب تا زنده بودند اجازه ندادند فرزندان رسول خدا (ص) به ميدان روند و كشته شوند. اما هنگامي كه تمامي ياران امام(ع) جانفشاني كردند و به شهادت رسيدند، نوبت اهل بيت پيامبر(ص) شد كه خود را فداي حق و حقيقت نمايند. در اين لحظات سخت فرزندان علي(ع)، جعفر طيار، عقيل، امام حسن(ع) و سيدالشهداء(ع) گردهم آمدند، يكديگر را در آغوش كشيدند و با هم وداع كردند.

روزی رسول خدا(ص)به چند نفر از جوانان قريش كه صورتهاي زيبا و نوراني داشتند نگاه کرد و با ديدن آنان اندوهگين شد. پرسيدند: «يا رسول الله! تو را چه شد؟» فرمود: «ما خانداني هستيم كه خداوند، آخرت را براي ما برگزيده است نه دنيا را. يه ياد آوردم آنچه را كه امت من بر سر فرزندانم خواهند آورد و آنان را مي‌كشند يا آواره مي‌سازند».از بين افراد خاندان نبوت كه در كربلا به دست لشكر يزيد به شهادت رسيدند دو نفر فرزندان عبدالله بن جعفر طيّار (يعني فرزندان حضرت زينب) و سه نفر ديگر از آنان برادران تني حضرت ابوالفضل‌العباس(ع) (يعني برادارن حضرت زينب) بودند.

 

شهادت فرزندان زینب(س)

 

«عون»، «محمد» دو پسر عبدالله بن جعفر و حضرت زينب(س) بودند كه  همراه مادر خويش در ركاب امام(ع) به كربلا آمدند. آنان وقتي كه تنهايي دايي و امام(ع) خويش را ديدند يك به يك به ميدان رفتند و جان خود را فداي اسلام كردند. «عون» در مقابل چشمان نگران مادرش زينب به سوي ميدان تاخت در حالي كه مي‌خواند:« اگر مرا نمي‌شناسيد بدانيد كه من پسر جعفر طيارم؛ همان كه در راه حق و حقيقت به شهادت رسيد و در فردوس برين مي‌درخشد؛ و همو كه بر فراز بهشت با بال‌هايي سبز به پرواز در مي‌آيد؛ و همين نسب و شرف براي روز محشر كافي است.» عون سه سوار و هجده پياده از لشكريان دشمن را كشت تا اينكه سر انجام به دست لشكر يزيد به شهادت رسيد. پس از او، برادرش محمد به میدان رفت و شهيد شد.

 

چرا  عبدالله همسر حضرت زينب(س) به کربلا نرفت؟

 

حضرت زينب با اجازه شوهرش عبدالله بن جعفر به كربلا رفت . عبدالله بن جعفر نه تنها به حضرت زينب اجازه حضور در كربلا را داد، بلكه به دو فرزند خويش اجازه داد همراه حضرت زينب (س) به کربلا بروند.مرحوم شيخ مفيد مي‌نويسد: وقتي خبر شهادت حسين(ع) و عون و محمد (فرزندان عبدالله بن جعفر)، در مدينه به گوش عبدالله رسيد، گفت: "انا لله و انّا اليه راجعون" يكي از غلامان وي در مقام تأسف برآمدو گفت: اين مصيبت از ناحيه حسين به ما رسيد!عبدالله بن جعفر از سخن او سخت ناراحت شد و برآشفت و با كفش خود بر سر او زد و گفت: آيا درباره حسين(ع) چنين مي‌گويي؟! به خدا سوگند! خودم نيز آرزوداشتم هرگز از او جدا نشوم. اگر در كربلا حضور داشتم، در ركاب او مي‌جنگيدم تا شهيد شوم؛ زيرا او شايسته است جان فدايش شود. فرزندانم همراه برادرم و پسر عمويم كشته شده‌اند و به پاداش صابران هم دست خواهند يافت.»آن گاه عبدالله متوجه اهل مجلس شد و گفت:« شهادت حسين به ما عزّت بخشيد . اگر چه نتوانستم در ركاب حسين فداكاري كنم. اما فرزندانم با جانبازي خود حسين (ع) را خوب ياري كردند.»صحبت های عبدالله نشان از آن دارد كه او نیز آرزوي شركت در قيام امام(ع) را داشت، ولي برخي از عوامل مانع از حضور او در كربلا شد. نقل است عبدالله بن جعفر، پس از شهادت عموي خود امام علي(ع) شديداً مطيع امام حسن و امام حسين(ع) بود و هيچ گاه در آشكار و پنهان مخالف دستور آنان عمل نمي‌كرد، بلكه وقتي "معاويه" دختر عبدالله "ام كلثوم" را براي يزيد خواستگاري كرد، اختيار ازدواج آن دختر را به امام حسن و امام حسين(ع) واگذار نمود.شايد علت نرفتن او به كربلا اين بود كه امام(ع)، قيام را بر وي واجب نكرد، بلكه همان طور كه درباره ديگران معمول داشت، اختيار قيام را به خود عبدالله گذاشت.

 

ثانياً شايد عبدالله تشخيص داد ماندن او درمدينه ازجهات مختلفي كه براي ما روشن نيست، به صلاح و مصلحت نزديك‌تر است ، ولي در عين حال ، اگر حسين (ع) قيام و خارج شدن را واجب مي‌كرد، زودتر از ديگران ، دستور حسين(ع) را به مرحله عمل در مي‌آورد. برخي ديگر احتمال دادند كه عبدالله به این دلیل به كربلا نرفت كه زينب (ع) فارغ البال تر بتواند رسالت خويش را در پيام رساني خون شهيدان عملي سازد.

 

بارگاه طفلان زینب(س) کجاست؟

 

شهدای کربلا، در پایین پای حضرت حسین (علیه السلام) مدفونند و به احتمال قوی این دو دلداده نیز در همانجا پروانه شمع محفل حائر حسینی هستند. البته در 12 کیلومتری کربلا بارگاهی کوچک منصوب به عون ابن عبدالله وجود دارد که مامن زائرین است. برخی معتقدند که این مرقد یکی از نوادگان امام مجتبی (علیه السلام) به نام عون است.

 

 

 حر بن یزید ریاحی ؛نخستین شهید نبرد کربلا

 

حر بن يزيد رياحي كه از سپاه كوفه به سپاه امام حسين عليه السلام ملحق شده و توبه كرده بود، با شادماني به استقبال شهادت رفت و فرزند پيامبر را ياري كرد.او نزد امام رفت و گفت:« من نخستین كسي بودم كه راه را بر تو گرفتم. به من اجازه ده تا اولين كشته باشم، به اميد اينكه در قيامت با جدت مصافحه كنم.»امام(ع) فرمود:« تو از كساني هستي كه خدا توبه آنها را پذيرفته است.»پس اولين كسي كه جلو افتاد و با سپاه دشمن مبارزه كرد حرّ بود.

 

او در زمان نبرد  رجز مي خواند:« من حّر هستم كه ميزبان ميهمان‌هايم. شمشيرم را بر شما فرود مي آورم و از بهترين كسي كه ساكن سرزمين بلا شده است حمايت مي كنم. مي زنم شما را و باكي ندارم.»

 

 

حر چگونه شهید شد؟

 

حر بن يزيد به اتفاق زهير بن قين با دشمن پيكار مي كردند. هر گاه يكي از آنها در محاصره دشمن قرار مي گرفت، ديگري او را از محاصره بيرون مي آورد، و مدتي به اين گونه پيكار كردند. اسب حرّ زخمي شد اما او همچنان سواره پيكار مي كرد و رجز مي خواند تا اين كه مردي به نام « يزيد بن سفيان » كه با حر دشمني ديرينه داشت به او حمله كرد ولي حرّ به او هم امان نداد و او را از دم شمشير گذراند.پس از آن فردي به نام «ايوب بن شرح» تيري به اسب حر زد و آن را از پاي در آورد. حرّ بناچار از اسب پياده شد و پياده جنگید تا بيش از چهل نفر را به قتل رساند. در اين هنگام بود كه لشگر پياده نظام عمر بن سعد بر او حمله ور شدند و او را به شهادت رساندند.

 

 

امام (ع) بر بالین حربن ریاحی

 

 وقتی حر شهید شد امام (ع) بر بالينش نشست و خون از چهره او پاك كرد و اين جملات را فرمود:« تو حر و آزادي، همان گونه كه مادرت بر تو نام «حرَ» را نهاد، تو در دنيا و آخرت حرّ و آزاده هستي.»يكي از اصحاب امام عليه السلام در رثاي حرّ اين گونه سرود:« نيكو آزاده‌اي بود حرّ كه از قبيله بني رياح است. او هنگامي كه نيزه ها بر او فرود مي آمدند صبور و شكيبا بود. و نيكو حرّي بود؛ چرا كه خود را فداي حسين (ع)كرد و صبح هنگام جان خود را نثار كرد.»

 

 

بدن سالم حر پس از صدها سال

 

شاه اسماعيل صفوي پس از تصرف بغداد، به كربلا آمد و در آنجا از برخي مردم شنيد كه از حر به دليل اينكه به امام حسين (ع) اجازه‌ خروج از كربلا را نداده و باعث وقوع حادثه عاشورا شده بد مي‌گويند.برای همین شاه اسماعيل فرمان داد قبر او را نبش كنند. آن‌گاه بدن سالم او را ديد كه شبيه مردي بود كه خفته باشد. دستمالي كه امام حسين عليه السلام بر سر او  بسته بود، هنوز بر سرش بود. همين كه دستمال را باز كردند، خون تازه روان شد و هرچه كردند با دستمال ديگري خون را بند بياورند ممكن نشد.با مشاهده‌ عظمت حر، شاه اسماعيل دستور داد گنبد و بارگاهي برايش بنا كنند.

 

روز شمار چهارم محرم

 

_در این روز عبیدالله بن زیاد مردم را در مسجد کوفه گرد آورد و خود به منبر رفت و گفت: اى مردم! شما آل ابى سفیان را آزمودید و آنها را چنان که مى‏خواستید، یافتید! و یزید را مى‏شناسید که داراى سیره و طریقه‏اى نیکو است! و به زیر دستان احسان مى‏کند! و عطایاى او بجاست! و پدرش نیز چنین بود! و اینک یزید دستور داده است که بهره شما را از عطایا بیشتر کنم و پولى را نزد من فرستاده است که در میان شما قسمت نموده و شما را به جنگ با دشمنش حسین بفرستم! این سخن را به گوش جان بشنوید و اطاعت کنید.سپس از منبر به زیر آمد و براى مردم شام نیز عطایائى مقرر کرد و دستور داد تا در تمام شهر ندا کنند که مردم براى حرکت آماده باشند، و خود و همراهانش به سوى نخیله حرکت کرد و حصین بن نمیر و حجار بن ابجر و شبث بن ربعى و شمر بن ذى الجوشن را به کربلا فرستاد تا عمربن سعد را در جنگ با حسین کمک کند. پس از اعزام عمربن سعد به کربلا، شمربن ذى الجوشن اولین فردى بود که با چهار هزار نفر سپاهى آزموده براى جنگ با امام حسین علیه‏السلام اعلام آمادگى کرد و بعد یزیدبن رکاب کلبى با دو هزار نفر و حصین بن نمیر با چهار هزار نفر که جمعا بیست هزار نفر بودند به آنها ملحق شدند.

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مدافعان حرم بزرگ ترین گروه نظامی شیعی در سوریه و عراق است که با هدف مقابله با تخریب حرم ها و مراقد اهل بیت به ویژه حضرت زینب س توسط تروریست های تکفیری شکل گرفت. معیارهای این گروه، ایمان به اسلام، مقاومت در تروریست های تکفیری و پذیرش رهبری ولی فقیه است.مدافعان حرم با ایران پیوندهای عمیقی دارد و از حمایت همه‌جانبه نظام ایران برخوردار است.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 553
  • کل نظرات : 202
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 88
  • آی پی امروز : 64
  • آی پی دیروز : 82
  • بازدید امروز : 155
  • باردید دیروز : 242
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 948
  • بازدید ماه : 948
  • بازدید سال : 40,159
  • بازدید کلی : 2,628,589